تا به کی درخواب سنگین روزگارم بگذرد |
زندگی در سنگ خارا چون شرارم بگذرد | |
چند اوقات گرامی همچو طفل نوسواد |
در ورق گردانی لیل و نهارم بگذرد؟ | |
بس که ناز کارنشناسان ملولم ساخته است |
دست میمالم به هم تا وقت کارم بگذرد | |
بار منت بر نمیتابد دل آزادهام |
غنچه گردم گر نسیم از شاخسارم بگذرد | |
با خیال او قناعت میکنم، من کیستم |
تا وصالش در دل امیدوارم بگذرد؟ | |
من که چون خورشید تابان لعل سازم سنگ را |
از شفق صائب به خون دل مدارم بگذرد |